درهم پرهم

نگران … منتظر … تنها … عصبانی … بهانه گیر … این روزها همه ی اینها من هستم … آرامم کن … آرامم کن …

Geç

جام می مغانه، هم با مغان توان زد... دل گیجه دارم این روزها. حال و هوای خوبی نیست، اتفاقای عجیب غریبه.اتفاقایی که کاش به وقتشون میفتادن... و هیچ چیز بدتر از خیلی دیر نیست...راست میگه چارلز بوکوفسکی.... ...
23 مرداد 1402

اندوه

دل تنگی خوشه اندوه سیاه است لگد کوبش کن +هی شمس لنگرودی عزیزم هعی ...
18 مرداد 1402

این دلتنگی ها

دارم خودمو جمع می کنم واسه زندگیم خودمو جمع میکنم واسه این حزن،این دلتنگی،این عشق نافرجام... خودمو جمع میکنم .. تو ذهنم هی میاد که : تنها هنگامی که خاطره ات را می بوسم ، در می یابم دیری ست که مرده ام.... یک سال گذشته از تنهایی، از رفتنت..  غروب جمعه ست و به همون سنگینی غروبای جمعه گذشت... خاطره هام رو ورق می زنم خاطره هایی که نمیخام به یاد بیارم، هجوم میارن به قلبم.. نمی دونم چرا اون شاعر عزیز گفته : " خاطره ها بی رنگ می شوند به دست زمان.. " .. به خدا نمیشن.. نمیشه کندن و بریدن و پذیرفتن این که خاطره های دوور تمام شدن و غبار گرفته ن، سخته.. دلم با رفتن آروم میگیره..  + مشاوره گرفتم واسه کارهای مهاجرتم، عمیقا پو...
13 مرداد 1402
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به درهم پرهم می باشد